مِه

شاید بعدن یه‌جا به اسم "کم‌رنگ"نوشتم. تو یه کانال یا شاید اسم اینجارو گذاشتم کم‌رنگ‌. کم‌رنگ‌تر. 

چون اینجوری بودم؛ 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ تیر ۰۳ ، ۱۹:۰۲
  • ۴۰ نمایش

چی

۰۴
تیر

شرایطم جالب نیست وگرنه بهترین خودم میشدم تو بدترین حالتی که الان هستم و تو اون شرایط خوبه-

فکر میکنم هر دقیقه داره تو رگام تزریق میشه

  • ۰ نظر
  • ۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۶:۵۰
  • ۳۰ نمایش

تو

۰۴
تیر

تو از همون اولشم میدونستی 

حداقل یه بخش‌هایشو 

بااین اوصاف من نگرانم که همه‌ی اونا هم بدونی و رویا ببافی دختر

  • ۰ نظر
  • ۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۶:۴۸
  • ۱۶ نمایش

دخترا

۰۱
تیر

امروز یه عکس از یه دختر بانمک توپولو دیدم :)

در کل هرچی دختر تو پر دیدم، خوشگل و بانمک بودن :)

خصوصا دستاشون و صورتشون وقتی میخندن. اینجوری گوشه های لبشون میره تو لپاشون:)

  • ۰ نظر
  • ۰۱ تیر ۰۳ ، ۱۹:۰۹
  • ۳۹ نمایش

هیچوقت نفهمیدم من عاشق هیجان و چیزای غیرقابل پیش‌بینی‌ام کلا یا اینجوری که همه‌چی رو نظم خودش باشه و تا جایی که بشه تو رو یه خط بریم جلو و این ور اون وری نشیم 

ولی خب یهو مثلا یه بحران پیش میومد که هندلش میکردم، خودم به خودم افتخار میکردم 

میتونست یه دگرگونیه درونی هم باشه

الان؛ 

الآن؟ 

چیزی که دارمو و میخوامو نیازه و بایده و... بینشون تفاوته. زیاد 

همش برای من یه پروسه طولانی می‌طلبید 

همش صبر 

تو همه چی 

یادم نمیاد اون چیزایی که واقعا نیاز بودو با تمام وجود میخواستمشون رو به آسونی بذارن کف دستم برام یا خودم به دست بیارم به آسونی 

هنوزم.. 

هنوزم برام یه عالمه حفره و چاله‌های پر نشده هست 

هنوزم تو اوج ناامیدی میگم شاید... شاید. شاید به فلان طریق.. 

ولی امروز به این فکر کردم که چه الان چه وقتی امتحانا تموم شد فاصله بگیرم خیلی بیشتر 

من هزاران هزار بار خودمو جا گذاشتم تو هر چاله که عمیق هم هست 

باید خودمو بکشم بالا 

باید اصلا پیدا کنم خودمو 

 

من شمارو می‌بینم

شمارو می‌خونم

.

  • ۰ نظر
  • ۰۱ تیر ۰۳ ، ۱۸:۵۹
  • ۱۶ نمایش

الان شما چه رنگی هستید؟

  • ۴ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۳ ، ۲۰:۲۲
  • ۸۵ نمایش

دلم درد داره

تو تنهایی 

پیچیدم تو خودم 

تو این اتاق

آخ دلم 

دلکم

نازگلکم

دلبرکم

امید دار بودن تو زندگی .... 

دختر تو بودن 

بنده‌ی تو که قابل ستایشی 

دلم درد داره 

گریه‌م میاد 

خیلی زود بغض می‌کنم من 

برای خودم برای تو برای هرکی که دلش صافه 

دل من...

خیلی وقته حس میکنم چیزی درست نمیشه 

از بس که ندیدم عزیزم

از بس که همش یه حکمتی بود توش 

نگو نه که دلم میشکنه بدتر

تقصیر من بود؟

خیلی بغضم 

من خوده خودشم

قدم برمیدار 

میپرسم من چجوری دووم آوردم؟ 

رو هر زخمم، چن تا چسب زخم میخوام از جنس خودت

انقدر عمیقن که لایه های پوستمو رد کردن، رسیدن به استخون

من همش باید تشخیص می‌دادم که الان شل کردن درسته یا سخت گرفتن؟

خواستم از خودم محافظت کنم واقعا

چیزی فراتر از این نبوده علت اشتباهام

داشتم برای بقا می‌جنگیدم و الان... الان "رونده"

نه تو صلحم 

نه تو میدون جنگم 

من ازینجا به بعدددووم میارم؟ 

من بخاطرت دووم میارم

اشکم-

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۳ ، ۲۰:۱۸
  • ۲۰ نمایش

تا همیشه

۲۷
خرداد

از پوشوندن موهام واقعا بدم میاد خصوصا با مقنعه

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۰۳ ، ۱۴:۴۶
  • ۳۰ نمایش

عین چی

۲۳
خرداد

خرذوقم واسه یه چیایی که کم کم نزدیکه 

واهای

اصن قلبم

کوچولوهای پر از حس زندگی من 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ خرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۴
  • ۴۳ نمایش

بوق بوق 

صدای اون ماشینه که نون خشکا رو جمع می‌کنه 

ترافیک تو آفتاب ظهر و عرق لای گردن 

اون پسره رو موتور با صورت آفتاب سوخته و شاخه گل رز 

اون دختره کک مک دار رو بینی و پوست گونه‌ش که با چشاش می‌خنده 

اون پیرمرده که کمرش خم شده اما عصا نمی‌زنه

تو که خیلی کلافه به ساعت نگاه میکنی با اون کیف چرمه می‌دوی تو پیاده رو 

آدمای عطر زده‌ی شیک بالاشهری 

بوی شیرین بستنی تو اون گوشه پیاده رو 

بدو بدو ها و دوندگی‌ها برای یه شاغلِ معمولی واسه یه حقوق معمولی‌تر 

هندونه‌هایی که بابا تو تابستون میخره 

آب طالبی 

آب انبه

دوست داشتنت به میزان خفگی بر اثر خندیدن یهویی وقت خوردن هسته‌ی گیلاس 

تو تخت مچاله شدنای شبونه 

احساسِ احساساتت بین شلوغیای یه شهر بزرگ 

منتظر شام بودن، نه سوپ مرغ و ماکارونی 

تو رو نفس کشیدن وقتی خسته و کوفته برگردی خونه 

باهات خندیدن 

باهات رقصیدن 

صبح رفتنات سر کار 

شب بین بازوهات خواب رفتنا 

بغضامونو قورت دادنا 

آهنگ گوش دادنا 

ضدآفتاب نزدنا

داد زدنا تو خیابونا

یه مدل دویدنا که انگار سگ دنبالمون کرده 

همش دستتو فشار دادنا 

لای کتابات نوشتنا 

تو رو به میزان زیاد دوست داشتنا 

بین همه‌ی همه‌ی این کلافگیا 

بین تمام چیزی که حین گوش دادن به این آهنگ خواستم بنویسم 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۰۳ ، ۱۹:۳۲
  • ۳۹ نمایش