رسم زمونه
نمیدونم اگر با همین دیدگاه برگردم به عقب، درست میکنم؟ تغییری ایجاد میکنم؟
نمیدونم و راستش خیلی هم مهم نیست
- ۵ نظر
- ۱۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۸:۵۶
نمیدونم اگر با همین دیدگاه برگردم به عقب، درست میکنم؟ تغییری ایجاد میکنم؟
نمیدونم و راستش خیلی هم مهم نیست
اگر نیاز دارید به درددل، من میتونم بهتون گوش بدم بدون قضاوت :)
کاش راه حل احساساتم حداقل خشم بود، خودخواهی بود..
نه غم و غصه خوردن و تو خودم ریختن
نه اشک اشک اشک
مگه من چقدر باید اشک بریزم بابت یه موضوع تا عادی بشه برام؟
نمیفهمم
ای کاش دووم بیارم
ای کاش حالم خوب بشه
ای کاش تموم بشه
تموم تموم
اینجا...
عمیقا ازین شهر، ازین استان، ازین آدمها، بدم میاد
اون روز گفت من از دخترا بیشتر از مردا میترسم. تو همهچی!
راس میگفت
واقعا دخترا گاهن وحشتناکن
ای کاش برام عادی بشه عزیزم
ای کاش دلم محکم باشه
کاش مامان خوب بشه
این ترم به خوبی تموم بشه
نمیدونم چرا گریه میکنم
چون من برای اون یهجوری بود تو شرایطی
که الان خودم تو شرایط مشابهم اما رفتاری مثل خودم ازش ندیدم
و من فکر کردم اون یه آدم خوبه
میدونید؟
همه ذهنم نابود شد
کاش برم تو یه حالت که پوکر فیسی
نگاه میکنی
ولی غمات گوله گوله نمیشن بریزن بیرون
https://t.me/BChatBot?start=sc-ef6f0d3d1a
یه چیزی از درون داره منو میبلعه
شبیه سیاهچاله
تا ۱۰شب بیمارستان بودم،
خیلی خستهم
سردرد دارم
چشمام خستهن، نیاز دارم به قطره چشم اما نیاوردمش اینجا
زیر پتو، پاهامو جمع کردم تو دلم
دوست دارم باهاتون حرف بزنم
نمیدونم چی بگیم مثلا و اینجوری هم هست که خب.. همیشه مکالمهای که دوس داشتم رو نداشتیم، میدونید؟ طولانیرو از هر چی گفتن و بیپروایی
خلاصه... همین :)
نیاز دارم فردا یه عالمه بخوابم
یکی بیدارم کنه با ناز
دست بکشه رو موهام
برام غذا درست کنه و بهم بده
لباسامو جمع کنه تا برم حمام
موهامو خشک کنه و همش مراقبم باشه :)
اون یه نفر هم خودمم
تخت پایین، پرده بغل، دیوار بغل، نور کوچیک زرد :)
چقدر تونستم درکش کنم :)
بهتون پیشنهاد میکنم شما هم ببینید
راهی میشناسید که بدون پاک شدن اطلاعات گوشی، خودم تو خونه بتونم وارد بشم؟ رمزمو یادم رفته