همینجوری
https://t.me/BChatBot?start=sc-ef6f0d3d1a
- ۰ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۰:۱۰
https://t.me/BChatBot?start=sc-ef6f0d3d1a
یه چیزی از درون داره منو میبلعه
شبیه سیاهچاله
تا ۱۰شب بیمارستان بودم،
خیلی خستهم
سردرد دارم
چشمام خستهن، نیاز دارم به قطره چشم اما نیاوردمش اینجا
زیر پتو، پاهامو جمع کردم تو دلم
دوست دارم باهاتون حرف بزنم
نمیدونم چی بگیم مثلا و اینجوری هم هست که خب.. همیشه مکالمهای که دوس داشتم رو نداشتیم، میدونید؟ طولانیرو از هر چی گفتن و بیپروایی
خلاصه... همین :)
نیاز دارم فردا یه عالمه بخوابم
یکی بیدارم کنه با ناز
دست بکشه رو موهام
برام غذا درست کنه و بهم بده
لباسامو جمع کنه تا برم حمام
موهامو خشک کنه و همش مراقبم باشه :)
اون یه نفر هم خودمم
تخت پایین، پرده بغل، دیوار بغل، نور کوچیک زرد :)
چقدر تونستم درکش کنم :)
بهتون پیشنهاد میکنم شما هم ببینید
راهی میشناسید که بدون پاک شدن اطلاعات گوشی، خودم تو خونه بتونم وارد بشم؟ رمزمو یادم رفته
اینو سرچ میکنم.
اون وبلاگهایی که زندهن رو فالو میکنم.
الان... ۷نفر منو خاموش دنبال میکنن و من میخوام که پاک نشدهباشن.
شاید فکر کنید اینجارو جدی گرفتم. نمیدونم "جدی" چیه اما واقعا اینجا رو دوست دارمش. من هنوز به یاد دارم. هنوز دلم میخواد بخونم و بنویسم.
یه وقتایی هی میخوام یهکاری کنم. یه حرکتی، یه جنبشی جهت زنده شدن وبلاگا. شبیه سی پی آر.
یه بخشی از آشفتگیهای ذهنی من گاهن برمیگرده به اینکه من تو سرم برای خودم یه زمانهایی رو مشخص میکنم
انقدر تایم داری تا اینجوری بشه
انقدر تایم داری درست تموم بشه
فقط انقدر دیگه مونده تا به اون شرایط برسی و تو باید تا اون موقع اونجوری باشی
اینا... اینا صبر رو از من میگیرن. قدر تفکر و رسیدن به یه راه مناسب رو از من میگیرن. اصلا گاهی نمیدونم با خودم چند چندم و واقعا چی میخوام؟ اصلا اونو میخوام که الان دارم خودمو میخورم که فلان موقع، فلان چیزو داشته باشم؟
نمیدونم اما میخوام یکم... تا جایی که میتونم و آسیبی وارد نشه، شلتر بگیرم. اصلا بذارم اون ورژن با عیب و نقصی که از خودم میبینم در ملأعام قرار بگیره. میدونم هیچکس به اندازه من، به خودم بد نکرده و نمیکنه.