مِه

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

از یاد می‌ره

اون دونه جوونه می‌زنه و سبز می‌شه

گوشیتو عوض می‌کنی

موهات بلند میشن

درست تموم میشه

سر کار می‌ری

نقاشی‌های خوب می‌کشی

بالاخره خودتو پیدا می‌کنی

بلد می‌شی

یاد می‌گیری

میوفتی

دوباره پا میشی

انقدر نرو رو مخ خودت 

انقدر کلنجار نرو با خودت

از بالا ببین

زیادی کوچولویی، ریز ریز و انقدری که به چشم نیای 

پس چی از تو مهمه؟ 

برای بقیه... راستش هیچی‌ت مهم نیست 

نه واقعا مهم نیست 

چون فراموش هم می‌شی 

حالا فکر می کنی مهمه که فلان جای صورتت یه جوش چرکی زده؟

یا اون موقع سر کلاس فلان حرفو زدی؟ 

برام پیام اومد که نمره میکروب عملیمو زدن. از همونجا که دیگه نیستم

دیدی؟ 

تموم شد

حالا یه ترم بدون من، اونجا، تو اون شهر و خوابگاه شروع میشه

تو اون محوطه‌ای که دیگه من راه نمی‌رم و به آسمون نگاه نمی‌کنم 

فقط به اون لحظه فکر کن

حسش کن

بمون بمون 

تو همون لحظه 

همونجا 

همه‌چی آروم آروم‌درست میشه

تکه های پازلت پیدا میشه اگر گم شده، سرجاش قرار میگیره اگر نامرتبه 

بمون بمون بمون 

خودتو با چیزای کوچیک نباز

خودتم کوچیکی 

ذره‌ی ناچیز تو این کهکشان گنده

۰۸ مهر ۰۴ ، ۰۰:۴۲
۰۷ مهر ۰۴ ، ۲۳:۰۳