یه روزی گله کردم من از عالم مستی
پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۰ ق.ظ
چندوقتیه که انگار زیاد برای خودم مهم نیستم
شرتی شپکی لباس میپوشم و میزنم بیرون
روتین پوستیم رو رعایت نمیکنم
حتی تو مسواک زدن هم تنبلی میکنم
از سرما خوردگی افتادم تو معده درد
دلم تنگ میشه اما خب خودمو نمیکوبم به در و دیوار
واقعا باورت نمیشه... :)
چقدر دلم برای اون صبح جمعهها که بیدار میشدم و از اتاق میومدم بیرون و همه اعضای خانواده رو کنار هم میدیدم، تنگه
چقدر دلم برای حرف زدن با گیاهم و دیدنش رو قالی قرمز اتاقم تنگه
.
۰۴/۰۷/۱۸