مِه

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

یک مشت حروف نامنظم ردیف شدن تو مغزم. حتما انتظار دارن کلمه بسازم، جمله‌بندی‌های منظم و نوشتن..! 

 

دلم برای آبان میسوزه که حالا باید جاشو بده به آذر خشک و سرد. 

 

من گوش‌هام هنوز صدای آتیشو تو سرمای پاییز نشنیدن، هنوز نرفتم اونجا و برگ‌ها رو ندیدم، حتی دستمو نگرفتم توی آب اون رودخونه که بی‌حس و قرمز بشه. 

 

هان. 

کتاب می‌خرم. 

من نمی‌تونم و یا بهتر هست بگم که... نمی‌خوام، از یه سری چیزا محروم بشم. مثه همین کتابه :) 

قصر آبی یا کنار رود پیدرا... یا گزینه‌های دیگه 

.

اینجا؛

بهم حس امنیت و آرامش بده لطفا. من اینجارو دوست دارمش آخه.

  • ۰ نظر
  • ۳۰ آبان ۰۱ ، ۲۳:۲۱
  • ۶۶ نمایش

اولینِ آبان

۲۶
آبان

نمی‌خواستم جای آبان اینجا خالی باشه. یعنی کلا دلم نمی‌خواد آرشیو وبلاگم خالی از ماه‌هایی بشه که پشت سر می‌ذارمشون.. 

خواستم از این روزا بنویسم.. 

اینکه موهام رو چه رنگی کردم.. کجا هستم و روزها چه می‌کنم.. اینکه حالم واقعا بهتر هست.. اینکه دو روز پیش و امروز صبح دستم سوخت و و 

نمی‌نویسم. 

یعنی این‌ها چیزهایی ندارن برای نوشتن.. 

خلاصه‌ش این هست که می‌گذره 

و خب ملالی نیست و اینطور حرف‌ها..

[گلب سفید برای تمامی شما]

  • ۰ نظر
  • ۲۶ آبان ۰۱ ، ۱۰:۲۶
  • ۴۳ نمایش