مِه

بامن

يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

روی زمین خیس شالیزار، با من برقص

توی اتاق کوچیک کاهگلی، با من بلند بخند

زیر نور مهتاب، بهم رازاتو بگو

وقتی لب ساحلیم، پابرهنه باهام بدو 

زیر نور خورشید، توی پاییز شمال با من بخند 

توی یه دفتر قدیمی کاهی، برام نامه هاتو بنویس

تابستون‌که شد، موهامونو هم اندازه کوتاه کنیم

ساعت ۲شب با من کیک درست کن

با من گوشی نوکیا بخر

برام طرح اصلی شو، بخند تا چشماتو بکشم

من برات گل میارم، من برات دسته گل درست میکنم 

یه روز برام مهم نیست کی ازم‌تشکر کنه بابت محبت‌هام. من فقط لبخند میزنم. یه روزی فروشگاهیو پیدا میکنم‌که خوراکیای عجیب غریب داره. یه روزی من خیلی بچه میشم. با دامن کوتاه گل گلی میرم سبزی بخرم برای آش تو روز بارونی. راستی تو بارونا هم با من برقص، چشماتو ببند و سرتو بگیر به آسمونو دهنتو باز کن. یه روزی من اصلا برام مهم نیست تو چی میگی، تو چی میخوای. ازونجا به بعد من فقط مهمم و منی که خودمو بغل گرفتم. 

تو گندم‌زار.. غروبو با من ببین... با من همه جا وایسا غروبو ببین

 

  • ۰۳/۰۶/۱۸
  • ۳۹ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">